و بعد از تو من با خودم بد شدم
خودم ایستادم خودم رد شدم


زمین لرزه پر کرد روح مرا
دچار گسلهای ممتد شدم


اسیر ستیزه دچار جنون
مسلمان نگردیده مرتد شدم


تو رفتی و جاماند من از خودم
دو نیمه دو جان مجرد شدم


چنان سخت از ریشه دل تیشه خورد
که در زنده ماندن مردد شدم


وهرجا دلم خواست عاشق شود
خودم روبروی خودم سد شدم


تو رفتی ولی بغض من وا نشد
تو رفتی و من با خودم بد شدم .

.
جاویدان رافی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها